ملینا و باب اسفنجی
عشق مامانی
روی کلاه زمستونیت عکس باب اسفنجی بود و من به شما گفتم این باب اسفنجیه و شعرشو برات خوندم
و شما از همون جا عاشقش شدی و به باب اسفنجی میگفتی بی بی بی بی مثلا با شعرمیگفتی
و باباییم برات عروسک باب اسفنجی خرید و همش بغلته و حتی شبم بغلش کردی خیلی ناز خوابیدی
فدات بشم الهی
روزی که صدایت ....تپش قلب کوچکت
دروجودم طنین انداز شد.....................
تپش های قلبم هماهنگ با تپیدن قلب کوچکت
من را دراوج عشق ......................به خدا رساند
تموم هستی من عااااشقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی