روروئک سواری جیگرمامان
نازگل مامانی
از وقتی که راه افتادی دیگه سوار روروئکت نشدی
منم جمعش کردم و گذاشتم تو کمد
چندوقت پیش وقتی داشتم کمد و تمیز میکردم شما روروئک دیدی و کلی ذوق کردی و توش نشستی و
کلی بازی کردی چون برات کوچیک شده بودوقتی میخواستی راه بری بادست بلندش میکردی راه میرفتی
خییلی بامزه بود کارات الهی مامانی فدات بشه عزیز دلم
اینم عکسای دردونه مامان
برایت آرزو دارم
که نور نازک قلبت٬ به تاریکی نیامیزد
که چشمانت٬به زیبایی ببیند زندگی ها را
چو باران٬آبی و زیبا
بباری٬شادمانه روی گرد غم
به دور از دل گرفتن ها
برایت آرزو دارم
به تنهایی نیالاید
خدا٬ این قلب پاکت را
و همواره به دستانت بیاویزد
چراغ راه خوشبختی
بدانی آنچه را اینک نمیدانی
برایت آرزو دارم
سعادت را٬طراوت را
بهشت و بهترین بهترین ها را
عزیز روز های من
خدا را می دهم سو گند
که در قلبم برای تو
خدارا آرزو دارم