پایان 18ماهگی
بهونه قشنگ من برای زندگی
روزبه روز بزرگتر و شیرین زبون تر میشوی و با کارا و حرفای جدیدت ما رو متعجب میکنیبا اون زبون و لحن بچگونه دل ما رو میبری عزیزدل مامانی
دیگه جمله های سه کلمه ای میگی و واضح تر صحبت میکنی
هر چی میگیم فوری مثل طوطی تکرار میکنی و ماشالله نسبت به همسنات خیلی جلوتر و باهوش تری
اینم یه سری از کلمه هایی که یاد گرفتی:
به آژانس میگی آجانس یه سری که میخواستیم بریم بیرون زنگ زدم آژانس شما ازاونجا یاد گرفتی همش میگفتی آجانس ماشین که اومد از آقای راننده با حالت سوالی پرسیدی آجانس راننده غش کرد ازخنده
خیلی بامزه بود بعدشم همش تو خونه کارت آژانس رو برمیداشتی و نگاه میکردی و تلفن و برمیداشتی شماره
میگرفتی میگفتی الو آجانس مثلا ادای منو درمیاوردی
به خوشمزه میگی خومزه وقتی چیزی رو که خیلی دوست داری مثل ماکارونی که عاشقشی تندتند میگی خومزس خومزس
به بدمزه میگی بَمزه وقتی چیزی که میخوری خوشت نیاد میگی اَه اَه بمزس
به بشقاب میگی بشاب وقتی میخوام ظرفارو آماده کنم واسه غذا میای آشپزخونه میگی بشابه ملینا بیار اول بشقاب خودتو میبری سرسفره و بعد بشقابای دیگه رو
به قایم میگی گایم
به شلوار میگی شوار
به خراب میگی خیاب وقتی اسباب بازی یا وسایل خونه رو خراب میکنی خودت زود میاریش پیشم میگی خیاب شد
به خورد میگی خود وقتی بهت میگیم بیا غذا بخور میگی ملینا خوده
به خواهش میگی خوایش وقتی کاری انجام میدی بهت میگیم ممنون شما م میگی خوایش
به پرید میگی پیید تو کوچه میری وقتی پرنده ها میشینن روزمین میدویی سمتشون اونام میپرن شما با حالت ناراحت میگی پیید
به آفتاب میگی آتاب وقتی ظهر میگم بیا بریم پارک میگی آتابه گرمه سسره داغه
به ترکی میگی تُکی فیلم عروسیمونو میزاری نگاه میکنی آهنگ ترکی میاد شمام فوری پا میزنی میگی مامان تُکی رقصیدم منم بلند میکنی میگی پاشو برقصیم
به خانم میگی خاااانم میکشی و با ناز میگی وقتی میخوای آب میاری تولیوان بریزی میگی ملینا آب زمین نمیریزم ملینا خااانمه
به پاره میگی پاله کاغذدفترنقاشیتو پاره میکنی میگی اِ اِ اِ اِ پاله شد
به خاموش میگی خاموش وقتی داریم فیلم میبینیم میری تلویزیون و خاموش میکنی میگی خاموش شد یعنی تلویزیون نبینین
به دوربین میگی دوبین عید دوربین اینقدرباز و بسته کردی خراب شد دیگه دوربین دستت ندادم خودتم تا دوربین و میبینی میگی دوبین خیابه ملینا خیاب کرد
به شربت میگی شبت تا بابایی از سرکارمیاد یا عموحسن میاد خونمون زود میگی بابایی شبت درست
عموحسن شبت درست خودتم عاشق شربتی واسه هرکی درست کنم نصفشو خودت میخوری
به برنج میگی ببنج تا قابلمه و پیمونه رو برمیدارم زود میام ازم میگیری میگی ملینا ببنج بریزه میای از تو سطل
برنج با پیمونه برنج برمیداری میریزی تو قابلمه و میشماری میگی 1.2 میدونی من دوپیمونه درست میکنم میگی بسه دیگه پیمونه رو میندازی تو برنج میری دنبال بازیت
به هواپیما میگی هباپیما
به بادکنک میگی باکنک تا بادکنک ببینی میاری میدی من یا بابایی میگی فوت ما که فوت میکنیم یه کم زیاد باد
کنیم میگی بسه میتکه یعنی میترکه بعد بادکنک و ول میکنیم میپره اینوراونور بادش خالی میشه شما میگی ترتیدم یعنی ترسیدم زودمیپری بغلمون قایم میشی
به خودکار و مداد میگی لیدلید عاشق نقاشی کردنی حتی میخوایم بریم پایینم اول مداد و دفترو برمیداری که اونجام نقاشی بکشی
به کفش میگی تفش خودت یادگرفتی کفشاتو میپوشی و درمیاری البته گاهی اشتباه میپوشی ولی خیلی کم پیش میاد
به باتری میگی باتی درای کنترلارو همش باز میکنی باتریاشو درمیاری و خودت ازاول جا میندازی و بعدشم فوری
میگیری جلوی تلویزیون امتحان میکنی که درست انداختی یا نه اگه درست انداخته باشی کلی ذوق میکنیمیگی دُرُس ولی اگه اشتباه بندازی میگی او اول یعنی از اول دوباره درمیاری و جامیندازی تا درست بشه
به خرگوش میگی خگوش بهت میگیم خرگوش چی میخوره میگی هبیج یعنی هویج
به مگس میگی گگس تا مگس کش میبینی برمیداری دنبال مگس میگردی الکی میزنی میگی گگس کشتم
به آشتی میگی آتی وقتی برات قیافه میگیرم میای بغلم میکنی بوسم میکنی خودتو واسم لوس میکنی با ناز میگی مامان آتی آتی الهی من دورت بگردم عشقم که اینقدرنازداری
به دارکوب میگی داکوب میگم دارکوب چیکارمیکنه تندتندمیای بوسم میکنی عین دارکوبی که نوک میزنه بهش میگیم بوس دارکوبی
قشنگ همه اشاره ها رو بلدی اینجا و اونجا و اینا و اونا و اینهاش و اینجاست واز اینا و.....
به یخ میگی بخ وقتی آب سرد میخوری میگی وای بخه
به ماکارونی میگی ماکاوُنی عاشق ماکارونی هستی یعنی هر روزم ماکارونی بخوری باز سیر نمی
شی هروقت بهت میگم غذا چی درست کنم میگی ماکاونی بعد وقتی که دارم درست میکنم همش
میای سرگاز قابلمه رو نشون میدی با ذوق میگی ماکاونی وقتی آبکش میکنم ازم میخوای که بهت
بدم منم چند تا میدم که دل دردنگیری
به امید میگی اُمی
به داره میگی دایه وقتی بهت آب میدم یکمشو میخوری میگم تموم شد لیوان و تکون میدی با ذوق میگی دایه
به هست میگی هس وقتی میخوای بری پایین ازم سوال میکنی مامان جون هس
به نیست میگی نی وقتی از خواب بیدار میشی میبینی بابایی نیست میگی مهدی نی
به آبمیوه میگی آببیبه عاشق آبمیوه ای میری یخچال و نگاه میکنی میبینی آبمیوه نداری به بابایی میگی مهدی آببیبه نی بخر
به پسته میگی پیسته عاشق پوست کندن پسته ای وقتی پوست میکنی با ذوق میگی کندم و پسته شو
میخوری
به محمدحسین میگی ممدحوسین
به ادکلن میگی اکُکُن هرموقع من یا بابایی ادکلن بزنیم شمام سریع میای میگی ملینام اکُکُن بزن
به پوست میگی پوشت گاهی پوست گوشه ناخنت کنده میشه شمام تا نکنیش ولش نمیکنی بعضی وقتا جوری میکنیش که خون میاد با گریه میگی پوشتمو کندم میشوژه
به بستنی میگی بَبَسی ولت کنن به جای ناهار شامم بستنی میخوری خیلی دوست داری اسم
بستنیارم بلدی میری مغازه خودت میگی کیمی یا عسورکی(عروسکی) یا یخی من زیاد نمیزارم کاکائو
بخوری بهت گفتم که کاکاعو خوب نیست چون کیمی زیاد کاکائو داره نمیزارم بخوری تا میری مغازه
میگی کیمی نه مامان دعوا کاکائو بده عروسکیم که میخری میاری من کاکائوشو میکنم ولی با خنده میای منو گول میزنی یکم از کاکائوش میخوری
به گردو میگی گودو همش گردوهارو میاری میگی بیا پوست بکنیم گردورو میزاری تو گردو شکن به زور فشار میدی وقتی میبینی نمیشکنه میگی ملینا نیمیتونه مامان بلده گودو بیشکن
به حسن میگی حشن عاشق عموحسنی عموحسنتم دیوونته دو روز درمیون میاد خونمون بهت سر میزنه و یه
عااالمه برات خوراکی میخره شمام تا یه روز نیاد زود گوشی رو برمیداری میگی حشن زنگ خونمون یعنی زنگ بزنم بیاد خونمون
یه قصه میگی قشه شبا که خوابت میگیره میگی مامان قشه میای رو سینم میخوابی منم بهت قصه میگم
به سبزی میگی سزی موقعی که سرسفره سبزی داریم یکی یکی تست میکنی و یکم میجوی و میندازی بیرون
میگی تنده اَه اَه تو خیابونم اگه سبزی ببینی زود بهم میگی سزی بیخر
به پشت میگی پُش وقتی کمرت میخواره میای دراز میکشی به پشت میگی پش بیخارون کیف میکنی گاهیم خوابت میبره
به چسب میگی چَس عاشق چسب بازی هستی چسب نواری رو میاری برات باز میکنم میکنم به دست و
پاهات میچسبونم شمام میشینی یکی یکی میکنیشون من با دندون میکنم چسبو برات شمام یاد گرفتی چسب و میزاری دهنت که با دندون بکنی ولی نمیتونی و فقط مچالش میکنی
به بسه میگی بس وقتی دارم برات غذا میکشم دوتا قاشق که میریزم میگی بس بس
به میز میگی میز
به شوکورول میگی کوکوکی خیلی شوکورول دوست داری و بعضی وقتا که از حموم درنمیای بهت میگم
بیا بریم بهت شوکورول بدم به عشق شوکورول درمیای دیگه چند وقته تا میگم بیا بریم بیرون از حموم
میگی کوکوکی بده
به رضا میگی ریضا
به دایی میگی دایی قبلا میگفتی دادا ولی الان کامل میگی
به دزد میگی دُز تا یه صدایی میاد چشات و گرد میکنی با یه حالتی که انگار ترسیدی میگی دز
به پاشو میگی پاش تا میشینم میگی پاش همش سرپام با نشستن کلا مخالفی
به چیپس میگی پیس بهت گفتم چیپس بده آشغاله تا چیپسو میبینی برمیداری میگی پیس بده آغاله میبری
میندازی تو ظرفشویی
به اسپری میگی اِپِسه وقتی من و بابایی اسپری میزنیم شمام فوری میای دستاتو میبری بالا میگی ملینا اپسه
به مرسی ممنون میگی مسی ممون وقتی بهت چیزی بدیم فوری تشکر میکنی و میگی مسی ممون
به عوض میگی عبض به بابایی میگی مهدی آب ماهی عبض یعنی آب ماهی رو عوض کن
به سفره میگی تُفره تا میگم میخوایم ناهار یا شام بخوریم شما فوری میری سفره رو میاری و میندازی وقتیم
تموم میشه زود میری دستمال میاری و سفره و دستمال میکشی
به قرمز میگی قِقِز
به بالش میگی بایِش تا میبینی من یا بابایی رو زمین میخوایم دراز بکشیم میری لق لق کنان بالش و میکشی برامون میاری و میگی بایش بیزارم
به رعدو برق میگی بَبَقه از رعد و برق خیلی میترسی تا صداشو میشنوی میپری بغلمون و با حالت ترس میگی
بَبَقه
به نصف میگی نِص وقتی برات خیار میارم پوست میکنم میگی نص یعنی ازوسط نصف کن
به ماشین میگی ماشین
به منصورجون میگی منشوردون به باباجون دیگه نمیگی باباجون میگی منشوردون
به دستشویی میگی دتویی وقتی میگم بریم جاتو عوض کنم میری جلوی دردستشویی وایمیستی میگی دتویی
به خشک میگی خُش به خیس میگی خیس وقتی داری آب میخوری میگم ملینا لباستو خیس کردی دست میزنی میگی خشه اگه ام که آب ریخته باشه رو لباست میگی خیسه عبض یعنی عوض کن
به برو میگی بویو
به امیرحسین میگی امی حوسین
به گوشی میگی دوشی وقتی میخوام پوشکت کنم نمیزاری و مقاومت میکنی چندبار بهت گفتم بزارپوشکت کنم بهت گوشی بدم الان تا میخوام پوشکت کنم باج میگیری ازم زود میگی دوشی
به عسلم میگی عشلم همچین با ناز میگی دلم غش میره
به بَستَس میگی بتَّس یه سری بردمت زمین بازی که همیشه میرفتیم بسته بود بهت گفتم ملینا بستس شمام از اونجا یاد گرفتی تا اومدی خونه به بابایی گفتی لارک بتَّس یعنی پارک بستس
به تلخ میگی تخ
به پروانه میگی پَبانه
به تاریک میگی تاییک وقتی میری اتاقت میگی مامان تاییکه بق یعنی برق و روشن کن
به غذا میگی گذا
به خب میگی خُ یه سری باباجون داشت با موبایل صحبت میکرد شمام کنارش نشسته بودی باباجون میگفت
خب خب بعدش که باباجون قطع کرد شما گوشی رو ازش گرفتی گذاشتی درگوشت یعنی داری صحبت میکنی
گفتی الو خُ خُ خودتم خندت گرفته بود از ادایی که درآوردی ازاون به بعد تا میگیم باباجون با موبایل چی میگه دستت و میزاری گوشت مثلا موبایله سرتو کج میکنی میگی خُ خُ
به بشین میگی بیشین تا کسی میاد خونمون مخصوصا عمو حسن فوری میری به مبل اشاره میکنی میگی بیشین
به ریخت میگی کیخت وقتی چیزی رو میریزی زمین خودت زود اعتراف میکنی کیخت
به سنگین میگی سگین وقتی بالش میخوای بیاری واسم میگی سگینه سگینه کمک
به سبک میگی بَبُک
به دمپایی میگی دتاتی وقتی میخوایم بریم حیاط میری جلوی دردنبال دمپاییت میگردی میگی دتاتی کو
به شیشه میگی شیشه
به زمین میگی زمین
به تیز میگی تیز وقتی چاقو دم دست باشه برداری میگی تیزه تیزه فوری میدی به من
به عقب میگی عقب وقتی با علی میخوای توپ بازی کنی میگی عقب عقب یعنی برو عقب وایسا
به سلام میگی سیام وقتی تلفن صحبت میکنی یا کسی بیاد اول سلام میدی میگی سیام
به زنگ میگی دَنگ تا میرسیم درخونه میگی ملینا دَنگ زنگ سه طبقه رم میزنی
اینم گلچینی از عکسای 18 ماهگیت