مهمونی خونه پارسا
عشقم
رفتیم خونه پارساجون مهمونی و شماو پارسا حسابی بازی کردین و خاله الهه واستون با صندلی و چادرخونه درست کرد و شما رفتین توش وکلی کیف کردین خاله براتون تخمه آورد و شما شروع کردین به خوردن و گاهی شما از ظرف پارسا تخمه برمیداشتی و لجشو درمیاوردی وروجک مامانی
حتی یک نفر در این دنیا
شبیه تو نیست
نه در نفس کشیدن
نه در نفس نفس زدن
و نه از قشنگی ، نفس مرا بند آوردن
میبینی؟
پروردگار عالم
وقتی تو را میآفرید
هرچه عطر نارنج داشت
ریخت توی تن تو
بخشید به موهایت
و تو تنهای بیهمتای من شدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی