مهمونی خونه محمدحسین
یه روز صبح از خواب بیدارشدیم تا بریم خونه محمدحسین شما زود صبحانتو خوردی و حاضرشدی که بریم با دوستت بازی کنی
اینجا حاضرشدی تا بریم رفتی تو اتاق دالی بازی میکردی
اینجام رسیدیم خونه محمدحسین و کلی بازی کردین و گهگاهیم دعوا ولی خیلی بهترازقبل شدین بیشتر بازی میکنین تا دعوا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی