عشق مامان و بابا ملینا جونمعشق مامان و بابا ملینا جونم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

ملینا فرشته کوچولوی من

حال و هوای این روزات

1392/10/1 23:21
نویسنده : romina
233 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان بازم غرغرو شدی و مدام بهونه میگیری از ترست هیچ کس جرات نداره وایسه چون همش

میگی منم بغل کنین و همش بهونه بیرون رفتن رو داری بیرون خیلی سرده و هوا بارونی اصلا نمیشه دراومد از خونهالبته حقم داری حوصلت سر میره ولی چه میشه کردناراحت

همش میری تو راهرو کالسکتو میبینی میگیٍ اِن اِن سوار میشی و زود میگی مامان کمربندتو نشون میدی که ببندم و بعد میگی دد الهی فدات شم نمیتونم ببرمت بیرون دلم برات خیلی میسوزه هوا سرده

قاب عکس بابایی رو برمیداری میگی بابا بوسش میکنی میگی بیا بیاماچ

اینم عکساش:

 

بهت میگم جیگر مامان کیه میگی من میگم عسل مامان کیه میگی من تا لباس یا وسیله ای که برای شماست رو بهت نشون میدم میگم برای کیه میگی من

صدای کلاغم یاد گرفتی میگیم کلاغ میگه شما میگی قاقاقلب

چندروز پیش لوستر خریدیم وقتی لوسترمونو وصل کردیم شما خواب بودی بیدار که شدی یهو لوسترو دیدی کلی ذوق کردی و بادست نشون دادی گفتی مامان به به سرتو تکون دادی هی میری و میای لوسترو نشون میدی میگی به به هرکیم میاد بهش نشون میدی الهی من فدای شیرین کاریات بشم مامانی

 

کلمه هایی که تازه یاد گرفتی:

به ژله میگی لِ لِ

به حیاط میگی حاط

عددیک و  دو رم یاد گرفتی میری رو پشتی میگی یه دو میپری پایین

کلمه های دیگه هم مثل اینو و اونجا و اینا و اینه رم یاد گرفتی و با دست اشاره میکنی و این کلمات رو میگی

به قند میگی قد

به بالا میگی با و به پایین میگی پازبان

تا قمقمه یا لیوان میبینی میگی آب لبخند

 

 

الهی مامان فدای شیرین زبونیات بشه

عاااااااااااااااااااااااااشقتم

دوست دارم نفسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)