کلاردشت
سلام دختر گلم
شنبه از کلاردشت برگشتیم و حسابی بهمون خوش گذشت به خاطر اینکه شما خیلی خانم بودی و مامانی و بابایی رو اصلا اذیت نکردی
هوا سرد بود و زیاد نتونستیم از خونه دربیایم بیرون ولی تو باغ میرفتیم میگشتیم و توت فرنگی میچیدیم و شماعاشق توت فرنگی شده بودی آخه تا حالا بهت نداده بودم
اینقدر سرد بود که بخاری روشن کردیم و شما شیطونی کردی و دست زدی به بخاری و دستت سوخت البته زیاد داغ نبود ولی بازم از رو نرفتی و همش میرفتی سمت بخاری
اینم عکساش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی