عشق مامان و بابا ملینا جونمعشق مامان و بابا ملینا جونم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره

ملینا فرشته کوچولوی من

بازی با وسایل آشپزخونه

دلبندم بازی با وسایل آشپزخونه رو دوست داری و میری ازتو کابینت ظرفا رو درمیاری بازی میکنی بازیت که تموم شد همشونو جمع میکنی مرتب میزاری سرجاشون   آرامترین تپش قلبم را تقدیمت میکنم تا بدانی که آرام بخش وجودمی   ...
30 مهر 1394

یه نقاشی قشنگ دیگه

عزیزم حسابی عاشق نقاشی شدی و با ماژیک، مداد،خودکار،مداد شمعی هرچی که دم دستت باشه نقاشی میکشی و واقعا عالی میکشی اینم یکی از نقاشیایی که با ماژیک روی تخته کشیدی   اینجام با رنگ انگشتیات مشغول کشیدن نقاشی هستی بوی  بهشت  می شنوم از  صدای تو نازک تر  ازگل است گل گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ  قلب  من ای بوی هر چه  گل  نفس  آشنای  تو       ...
30 مهر 1394

زبان انگلیسی

عزیز مامانی حدود یه ماهه که با بازی و کاردستی و نقاشی زبان انگلیسی باهم کارمیکنیم و یه سری سی دی و فلش کارت آموزشی هم برات گرفتم که شما عاشقشونی و یه سری شعراشو یاد گرفتی و باهاشون همخونی میکنی  همش فلش کارتاتو میاری میگی بیا بازی و با روشهای مختلف باهم بازی میکنیم ماشاالله اینقدر باهوشی که خیلی سریع همه چیز رو یاد میگیری و تو این مدت کم خیلی چیزا یاد گرفتی و واقعا ما رو شگفت زده کردی تا الان حیوانات و صداشونو ، اعضای بدن، احساسات،اشکال هندسی،رنگها و میوه ها و اعداد تا  ده رو یادگرفتی اینجا داریم باهم ورک شیت کارمیکنیم و شما رنگشون میکنی اینم یه بازی جالبه که رنگ...
9 شهريور 1394

ملینا اوچولو و پستونکش

نفسم از کشو پستونک رو پیداکردی و باکنجکاوی یکم بررسیش کردی بعد گذاشتی دهنت ازمن پرسیدی چیه؟منم بهت توضیح دادم که پستونکه وقتی کوچیک بودی میدادم بخوری تا آروم شی جالبه کوچولو بودی اصلا علاقه ای به خوردنش نداشتی و عق میزدی و تا میزاشتم دهنت محکم فوت میکردی شوت میشد اونور هرمدل و شکلیم که برات گرفتم نخوردی و مقاومت میکردی منم دیگه بیخیال شدم اینم واسه یادگاری نگه داشتم واست   تو که خوابی همش نفساتو چک میکنم   شب و تا صبح به نفس کشیدنت فکر میکنم   میشمارم نکنه قلبت یکی کمتر بزنه ...
8 شهريور 1394

ملینا موتورسوارمیشود

خوشگل مامان   عاشق موتورسواری هستی و همش توخونه کلاه کاسکت بابایی رو برمیداری میزاری سرت ادای   موتورسواری رو درمیاری و دوتادستاتو مشت میکنی انگار فرمون موتور گرفتی و صدای گازدادن موتور و درمیاری و واسه خودت تو خونه میچرخی   جالبه میای به بابایی میگی کارت سوخت بده بنزین بزنم میری بنزینم میزنی بعد موتورتو پارک   میکنی کلاه رو درمیاری میگی تموم شد موتورمو پارک کردم الهی دورت بگردم بااین شیرین کاریات دل مارو بردی   بوی  بهشت  میشنوم  از  صدای  تو نازک  تر از گل ا...
8 شهريور 1394

پرنسس من 26 ماهه شد

ماهگیت مبارک   شعر من،وصف توست بود من،بود توست نبض من،قلب توست حس من،مال توست سیب من،لبخند توست عطر من،بوی توست آهنگ من،سخن توست       ...
5 شهريور 1394

پایان 25 ماهگی

دخترم برگ گلم غنچه ی خوش رنگ دلم دست خود را حلقه کن بر گردنم خنده زن بر چشمهای خسته ام عشق تو آواز صبح زندگی ست مهر تو آغاز لطف و بندگی ست سر گذار بر شانه های مادرت بوسه زن بر گونه های زرد من خانه ام سبز از صدای شاد توست مادرت مست از نوازش های توست اشک های سرد خود را پاک کن گرمی قلب مرا با جان خود دمساز کن گوش بسپار به لا لای حزین مادرت خوش بخواب دیده من تا سحر، فانوس گرم و روشن است   گلچینی از عکسهای 25 ماهگ...
1 شهريور 1394

کتاب خوندن عشق مامان

یکی یه دونه ی من عاشق کتاب خوندنی و همش کتاب داستانات و میاری تا برات بخونم   خودتم هرکتابی که باشه برمیداری و بازمیکنی الکی لباتو تکون میدی الکی مثلا داری میخونیش خیلی بامزه این کارو انجام میدی قربونت برم   اگر تو نبـــودی مــن بی دلـــیل ترین اتفـــاق زمیـــن بــودم   تو هـــستی و مـــن محکـــمترین بهـــانه ی خلقت شـــدم...       ...
20 مرداد 1394

سفر دو روزه به محلات

با دوستای بابایی یه سفر دوروزه به محلات داشتیم که خیلی خوش گذشت و شما باپارساوستایش حسابی بازی کردی   خـــــواب می بینـــــم   دنیـــــا مــــال مـــن اســــت   بیــــدار میشـــــوم   و تـــــو تعبیـــرش میکنـــــی   بـــــا چشمـــــانت!     ...
7 مرداد 1394